بائودولینو، چهارمین رمان اومبرتو اکو است که در سال ۲۰۰۰ به چاپ رسید. بستر آن، همانند غالب رمان های او، وقایع واقعی قرون وسطی. بائودولینو آکنده از اشارات تاریخی و افسانه های آن دوره تاریخی است. بائودولینو قهرمان رمان که کتاب نام او را بر خود دارد، پسرکی است روستایی و بالفطره دروغگو که کار و بارش رويا بافتن و باوراندن آن به دیگران است، چنان که تمام عمر خود او و اطرافیانش صرف یافتن قلمرو کشیشی به نام یوحنا می شود.
درباره کتاب بائودولینو
زمان وقایع بائودولینو مقارن است با جنگ های سوم صلیبی از یک سو و از سوی دیگر تاخت و تاز ترکان قراختایی در شرق ایران و رو به ضعف گذاشتن سلجوقیان و خوارزمشاهیان. ظاهراً پیش از آن که این اقوام نو آمده در فرهنگ ایرانی و اسلامی جذب شوند، تسامح سنتی مردمان دشت را داشته اند. در واقع هنگامی که مسیحیان اروپا جسته و گریخته از شکست های سلجوقیان و خوارزمشاهیان باخبر می شوند، تصور می کنند که دولت مسیحی بزرگی در آسیا ظهور کرده است. افسانه پرستر جان [کشیش يوحنا] که به قول دایرة المعارف مصاحب «بر قلمرو پهناور و ثروتمندی در آسیا و آفریقا سلطنت داشت» از افسانه های بسیار رایج آن دوره تاریخی بوده است و اجازه فعالیت و افزایش تبلیغات مسیحیان نسطوری در ایران و آسیای میانه در نتیجه استیلای قراختاییان، پدید آمدن چنین افسانه هایی را به خوبی توجیه می کند.
و اما جنگ های صلیبی، که به بهانه آزاد کردن تربت عیسی (ع) از دست مسلمانان آغاز گشت و تنها نتیجه آن سست شدن بنیان امپراطوری روم شرقی با بیزانس بود، عاقبت چنان که در رمان می خوانیم قسطنطنية مسيحي را به دست سپاهیان بربر مسیحی و شهرهای تازه به دوران رسیده و آزمند ایتالیا به غارت کشاند. چه بسیار آثار تاریخی که در این غارت نابود گشت و چه کتابخانه هایی که به یغما رفت. می گویند از نمایشنامه های سوفوکلس و اوریپید که تا آن هنگام تمام و کمال حفظ شده بود، پس از این تاراج ها و آتش سوزی ها فقط معدودی به جا ماند.
جنبه تاریخی کتاب بائودولینو
حضور شخصیت های واقعی و تاریخی در این اثر بسیار پررنگ است. مراجعه ای سردستی به کتاب های تاریخی، وسعت استفاده اکو را از منابع این دوره به خوبی نشان می دهد. برای مثال آنجا که گیبون از زبان نیسه تاس [نيكتاس] در اثرش به نام تاراج قسطنطنيه شرح تعرض به عبادتگاه ها را می نویسد، موضوع را تا اندازه ای روشن می کند:
ولی مرز تاریخ (history) و داستان (story) آشفته است و همیشه تردیدی هست که کجا تاریخ است و کجا داستان و رما.ن از این لحاظ به کتاب های تاریخ همان دوره شباهتی تام دارد و در مجموع این پرسش را به وجود می آورد که آیا تاریخ یک دوران را می توان از اسطوره هایش جدا کرد؟ این نوعی بازی اکویی است که وقتی داستانی را درباره یک داستان می خوانیم، خود آن داستان حاوی لایه های دیگری از داستان است. می دانیم که قرار است روایت راوی دروغگو را از جایی باور نکنیم، اما گذاشتن نشانه برای مرز باورناپذیری ما را به دردسر می اندازد. برای مثال وقتی بائودولینو با راهبی یونانی در مورد حیوانی عجیب و غریب به نام متاگالیناری حرف می زند، نمی دانیم آیا این حیوان را خود اکو ابداع کرده است یا راهب بائودولینوی دروغگو؟ آیا این موجود در قرون وسطی باورپذیر محسوب می شده است؟
اکو با خواننده اش شوخی می کند، ولی فقط کسی که متخصص واقعی اسطوره ها و شمایل نگاری های قرون وسطی است، می تواند چگونگی این شوخی را درک کند.
درباره ترجمه بائودولینو
تنها ترجمه موجود از بائودولینو در سال ۱۳۹۸ توسط رضا علیزاده و انتشارات روزنه به چاپ رسیده است. با توجه به سابقه مترجم این اثر در ترجمه مهم ترین آثار امبرتو اکو (آنک نام گل و آونگ فوکو) می توان با خیال راحت این ترجمه را مطالعه کرد.
منبع: مجله بخارا / شماره ۵۲ (ویژه نامه امبرتو اکو )/ عنوان مقاله: بائودولینو چهارمین رمان امبرتو اکو / نوشته رضا علیزاده