نقد و بررسی کتاب آسیاب رودخانه فلاس (آسیاب کنار فلوس)

0
1616
آسیاب کنار فلوس

دومین رمان بلند جورج اليوت، آسیاب کنار فلوس (یا آسیاب رودخانه فلاس)، در سال ۱۸۶۰، فقط یک سال پس از آدام بید، انتشار یافت. در نوشتن آسیاب کنار فلوس، اليوت مستقیما از خاطرات دوران کودکی اش بهره گرفت.

خلاصه کتاب آسیاب رودخانه فلاس

آسیاب رودخانه فلاس«مگی تالیور»، فرزند مهربان و حساس خانواده ای بی عاطفه، مشتاق محبت برادر است؛ این دختر پرشور که در دنیایی محدود با عطشی برای زندگی، زیبایی، و دانش پرورش می یابد، همان ماریان اوانز جوان (نام اصلی جورج الیوت) است که به قالب داستان در آمده است. مگی با همان مشکلاتی روبروست که جورج الیوت در کودکی با آنها روبرو بود. چرا که او را نیز اغلب مورد بی مهری قرار می دهند، دختری ساده و خسته کننده می دانند، و با دختر عموی زیبا و سربراهش لوسی مقایسه می کنند، همانطور که الیوت را با کریسی مقایسه می کردند. مهمترین نیاز مشترک مگی و ماریان کوچک (جورج الیوت) این است که کسی آنها را دوست بدارد، نیاز مشترک بعدی آنها مجالی است وسیعتر از آنچه محیط اطرافشان به آنها ارزانی می دارد. او جایی در درون خویش تواناییهایی را حس می کند که در دنیایی فارغ از تکلف و قضاوتهای تنگ نظرانه ممکن بود تحقق یابد. به طور غریزی می داند که جایی باید دنیایی از ارزشهای متفاوت باشد که ویژگیهای او در آن تحقیر نشود، و آنگاه که به کولیها پناه می برد، به امید یافتن چنین دنیایی است که مانع رشد طبیعی حیات غریزی اش نشود.

مگی برادرش «تام» را ستایش می کند و از اینکه به دلیل دختر بودن برخلاف میل برادرش در سرگرمیهای او سهیم می شود، احساس حقارت می کند. اما نوعی برتری نیز در خود احساس می کند چرا که از برادر کند ذهنش باهوشتر است و این را می داند، هرچند که گاه به سبب کارهایی که تام می تواند بکند و او نمی تواند، به او احترام می گذارد و سخت به تأیید او نیاز دارد. مگی به دیدار پنهانی اش با «فیلیپ ویکم»، که تنها مایه نشاط زندگی محدود اوست، خاتمه می دهد چون تام که با این رابطه مخالف است تهدید می کند که موضوع را به پدر و مادرشان می گوید. بعدها هنگامی که مگی تعطیلاتش را با لوسی می گذراند و نیمه آگاهانه دل از عاشق مسلم لوسی «استیون گست» می رباید، سخت ترین تنبیهی که پس از فرار نافرجامش در انتظار اوست، مواجهه با خشم تام است. نقطة اوج کتاب، آشتی خواهر و برادر به هنگام مرگ است، آنگاه که هر دو بر تخته پاره ای در رودخانه خروشان به کام مرگ می روند. مهم نیست که تام کند ذهن است، چهره ای حق به جانب به خود می گیرد و هیچ نمی فهمد. او تا به آخر محور زندگی مگی باقی می ماند و نفوذ زیادی بر او دارد، همان نفوذی که افرادی با شخصیت ضعیف اما منسجم بر افرادی اعمال می کنند که از ایشان قویترند اما شخصیت منسجمی ندارند.

آسیاب رودخانه فلاس

نقدی بر آسیاب رودخانه فلاس

آسیاب کنار فلوس (آسیاب رودخانه فلاس)، همان مزیتها و ضعفهای رمانهای اتوبیوگرافیک را دارد. در ادبیات انگلیسی تصویری واضح تر از غم و رنج های یک کودک نداریم. در فصل نخستین کتاب دنیا از چشم یک کودک تصویر شده است. جورج اليوت، با اندکی تغییر، از همان محیط اطراف خانه خودش استفاده کرده است، چنانکه بازدیدکنندگانی که به خانه گریف می آیند هنوز هم می توانند آسیاب «رد دیپس» را که میعادگاه پنهان مگی و فیلیپ بوده، ببیند. آنگاه که جورج الیوت آسیاب کنار فلوس را نوشت، اعتقاد دخترانه اش را به اینکه شادی خطاست و ترک دنیا في نفسه خوب است کنار گذاشته بود. زندگی هنری او وابسته به ترک این اعتقاد بود، اما هنگام به تصویر کشیدن مگی جوان، قضاوتهایی پخته و بی غرضانه را به او نسبت نمی دهد تا همانندسازیش کامل شود. تازگی و وضوح تصویر چشمگیر است اما تناسب چندانی ندارد.

نیمه دوم آسیاب کنار فلوس دیگر چندان اتوبیوگرافیک نیست. از استیون گست همیشه انتقاد شده که لیاقت مگی را ندارد و به او نمی آید که بتواند عشق مگی را به خود جلب کند. واضح است که استیون فقط از بیرون مشاهده می شود و یک فُکُل کراواتی دهاتی خودبین و از خود راضی است، جوانکی است بی ارزش. اما مگی، مانند بسیاری از کسانی است که چون احساس قوی دارند، به کندی به بلوغ احساسی می رسد. او زندگی سختی را با تدریس در مدرسه دخترانه گذرانده است. استیون جوانی پرشور و برازنده است. هرچند از یک رمان نویس انگلیسی عصر ويكتوريا بعید به نظر می رسد، جورج اليوت این مطلب را به خواننده منتقل می کند که آنچه میان این دو به وجود می آید کشش جنسی است. مگی همچون خالقش تشنه عشق است. اما او که به خوش اقبالی الیوت نیست، در دنیایی زندگی می کند که کسی از نوع خودش در آن نیست. پس به محض اینکه جذابترین مردی که می شناسد به او ابراز عشق می کند، تسلیم می شود و به او عشق می ورزد. رمان نویس امروزی قاعدتاً می داند که باید نوعی انگیزه یا احساسی خاص در مگی او را ترغیب به ربودن استیون از لوسی کند، دختری که الگوی مگی در دوران کودکی اش بود. ولی پایبندی جورج الیوت به اصول و پاکدامنی نسبی آن دوران سبب شد که احساس های نهفته در این رمان چندان باز نشوند. مگی در مورد لوسی کاملا احساس گناه و پشیمانی می کند، اما لوسی بی آنکه خم به ابرو آورد او را می بخشد. لوسی تصویری آرمانی است، اما همچون مورد داینا ماریس (شخصیت داستان آدام بید)، جورج اليوت موفق می شود به شخصیتی که ممکن بود متکبر و غیر قابل تحمل به نظر رسد، ملاحتی ببخشد که او را خوشایند جلوه دهد.

آسیاب کنار فلوس فقط داستان مگی نیست. توصیفی بسیار عالی از زندگی خانواده های انگلیسی هم هست که جورج اليوت، چون همیشه، آن را با آمیزه ای از طنز و نگاهی زیرکانه ترسیم می کند. «خانم تالیور» به خودی خود شخصیت والایی ندارد، اما در مقام نماینده «خانواده دادسن»، اقتداری دارد که «آقای تالیور» سرزنده از آن بیزار است، ولی همیشه هم نمی تواند در برابر او مقاومت کند. «خاله گلگ» تجلی این دادسن های همیشه بر حق است. همسر و خواهرانش را مرعوب می کند، اقوام جوانتر را وادار به رعایت کامل احترام نسبت به خودش می کند؛ نازک نارنجی، متكبر، و بدخوست. حاضر نمی شود آقای تالیور را که به او توهین کرده به حضور پذیرد، اما مصمم است که تغییری در وصیت نامه اش ندهد، چون نمی خواهد مردم پس از مرگش بگویند که او حق خواهر زاده هایش را نداده. تا وقتی که مگی بزرگ می شود خاله گلگ تند و تیز ترین منتقد اوست، ولی آنگاه که مگی محبوبیت خود را در چشم مردم از دست می دهد، این خاله گلگ است که به او خانه ای پیشنهاد می کند. البته مگی نیازی به کمک او ندارد چون در این واویلا، خانم تالیور ضعیف و بی دست و پا به داد فرزندش می رسد. شعار خانواده دادسن این است که رابطه خونی را نباید فراموش کرد. دادسنها بحق نمایانگر طبقه متوسط انگلیس در قرن اخیرند، سنتی که هنوز پابرجاست.

درباره ترجمه کتاب آسیاب کنار فلوس (آسیاب رودخانه فلاس)

اولین ترجمه از کتاب آسیاب کنار فلوس را ابراهیم یونسی در دهه ۶۰ توسط انتشارات نگاه به چاپ رساند. این ترجمه بطور مستمر در حال تجدید چاپ است. با توجه به سابقه ابراهیم یونسی در ترجمه رمان های مهم انگلیسی زبان، این ترجمه را می توان یک ترجمه مهم و قابل اتکا دانست.

ترجمه دوم با عنوان آسیاب رودخانه فلاس توسط احد علیقلیان و نشر مرکز در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسید. این ترجمه نیز با توجه به سابقه مترجم و نشر مرکز، می تواند گزینه مناسبی برای مطالعه باشد.

 

منبع: نسل قلم ۹۲ / جورج الیوت / لتیس کوپر / ترجمه انوشه حمزه ای / انتشارات کهکشان / ۱۳۷۷

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید