نگاهی به زندگی و آثار میخائیل شولوخوف

0
2294
میخائیل شولوخوف

دوران کودکی
میخاییل آلكساندرویچ شولوخوف در آبادی کروژیلین از قصبه ی قزاق نشین ويوشِنسکایا در ایالت سابق وویسکا دانسکویه (ناحیه ی ویو شنسکی در ایالت راستوف فعلی) به دنیا آمد. مادر اوکراینی اش پیش از انقلاب روسیه در خدمت زمین داران بود، داستان ها و ترانه های فراوانی می دانست و عشق به زیبایی و مهربانی را به پسرش آموخت. پدرش مهاجری بود از ایالت ریازان، که به کشاورزی، فروشندگی و گردانندگی یک آسیاب بخار اشتغال داشت. او که تحصیلات منظمی نداشت، زیاد کتاب می خواند و تمام تلاشش را می کرد تا پسرش را با کتاب انس دهد. به لطف تلاش های او بود که میخاییل در هفت سالگی وارد دبستان قصبه ی کارگین شد و دو سال بعد به کلاس آمادگی یکی از دبیرستان های مسکو رفت. ولی پول کافی برای تحصیل در مسکو وجود نداشت و پدر و مادرش او را به شهر باگوچار و سپس به قصبه ی ویوشِنسکایا آوردند.

دوران نوجوانی میخائیل شولوخوف

یکه تازی انواع و اقسام دستجات راهزن در ناحیه ی دُن در سالهای ۱۹۲۲ – ۱۹۱۸ نمی توانست بر زندگی شولوخوف بی تاثیر باشد. او در سرشماری جمعیت شرکت می کند و زمانی که هنوز نوجوان پانزده ساله ای بیش نبود، به واحد تدارکات یکی از دستجات نظامی می پیوندد. بعدها در زندگی نامه اش نوشت: «از سال ۱۹۲۰ در سرزمین دُن خدمت می کردم و پرسه می زدم… راهزن هایی را که تا سال ۱۹۲۳ دن را زیر سلطه ی خود داشتند، تعقیب می کردیم و گاه راهزن ها ما را تعقیب می کردند. همه چیز همان طور بود که باید باشد. ناگزیر، باید گرفتاری های بسیاری را پشت سر می گذاشتیم.»
یک بار هنگام نبرد به چنگ نیروهای ماخنو افتاد. خود بابا ماخنو از او بازجویی کرد و فقط به خاطر سن و سال کم اعدامش نکردند. این مدرسه ی زندگی او بود.
مدرسه ی خلاقه و محل بروز استعداد هنری او نیز محفل نمایشی قصبه ی کارگین بود. شولوخوف که قریحه ی نمایشی فوق العاده ای داشت، آن جا با ایفای نقش های مختلف که در بسیاری از موارد با بدیهه پردازی نیز همراه بود، تحسین پرشور تماشاچیان محلی را بر می انگیخت.

شروع نویسندگی 

کتاب داستان های دن

با گذشت زمان، عطش درس خواندن و آزمودن خود در عرصه ی ادبیات، شولوخوف را بر آن داشت تا دوباره به مسکو بیاید. سال ۱۹۲۳ در مسکو نخستین داستان های فکاهی خود را منتشر کرد، مطالعاتش را ادامه داد و با هنرمندان جوان آشنا شد. آرزوی ادامه ی تحصیل سرانجام محقق نشد، ولی در همین سال ها، و سپس هنگام بازگشت به زادگاهش، فعالانه به کار نوشتن پرداخت. چیزهایی که شخصاً در جبهه های جنگ داخلی دیده و از سر گذرانده بود، بُن مایه ی نخستین داستان بلندش را با عنوان «راهت خوش» تشکیل داد و در مجموعه های داستانهای دُن و دشت لاجورد (۱۹۲۶) نیز بازتاب یافت.

 

دوران جوانی شولوخوف

جوانی همیشه دوره ی افراط گرایی، غرق شدن در سیر پرشتاب حوادث، شخصیت های نامتعادل، و اعمال و رفتار خیره کننده است. شولوخوف نیز بمانند بسیاری از همکاران ادبی اش، همگام با حال و هوای زمانه اش می نویسد که مبارزه ی طبقاتی چگونه خانواده ها را از هم می پاشد و گاه نتایج فاجعه باری به همراه می آورد، و اینکه چگونه «صاحبان اندیشه ی انسان دوستیِ نوین» به نام «آرمانهای والا» همنوعان خود را بدون فکر و تزلزل می کشند. برای مثال، قهرمان داستان «تخم و ترکه ی شیبالكا» زن محبوبش را با دست خود می کشد، زیرا به رفقای همرزمش خیانت کرده بود. در داستان «کرم خوردگی» یاکوف آلکسيويچ ناخن خشک به همراه پسر بزرگش پسر کوچکتر، استپان، را می کشد، زیرا استپان هم به نوبه ی خود نمی توانست تحمل کند که پدرش مازاد نان خود را پنهان می کند. در داستان «خال» نیز نیکالای کاشی ووی، فرمانده هفده ساله ی یک گروهان سواره نظام به دست پدرش کشته می شود که فرمانده دسته ای از راهزنان است و فقط پس از کشتن پسر، از روی خالش او را می شناسد.

نگارش دن آرام

نسخه چاپ انگلیسیدغدغه ی شولوخوف بیش از هر چیز زندگی بود و مهم ترین جزء آن، یعنی انسان. همین مهم ترین جزء زندگی بود که شولوخوف را به کار روی نخستین اثر حجیمش درباره ی رخدادهای فاجعه بار جنگ داخلی در منطقه ی دن برانگیخت: رمان «خطه ی دن». ولی چند صد صفحه پیش نویسی که شولوخوف برای این رمان آماده کرد، رضایتش را جلب نکرد و طرح رمان حماسی عظیم دیگری در ذهنش در حال شکل گرفتن بود با عنوان «دُن آرام»، که در ۱۹۲۶ کار بر روی آن را آغاز کرد.
«دن آرام» شولوخوف همانند نقاشیِ حماسیِ عظیمی است که واقعیات را به شکلی عمیق از چند بُعد و جهت و با نمایش تمام تناقض ها به تصویر کشیده است. رمان پر است از خطوط و شاخه های ماجراهای فرعی، تعارض ها و کشمکش های جنبی، و شخصیت هایی که نماینده ی گروه های سنتی و اجتماعی مختلف هستند و خصوصیات روانشناختی شان دقیق و عمیق توصیف شده است.

زمین نو آباد

شولوخوف همزمان با نگارش دن آرام، رمان زمین نوآباد را نیز درباره ی سرنوشت مردم در دوره ی اشتراکی سازی نوشت. زمانی در سراسر کشور کتابی مشهورتر از زمین نو آباد وجود نداشت. در این اثر وقایعی به تصویر کشیده شده که در گرما گرم اشتراکی سازی در ناحیه ی دُن رخ داده است. یک فرستاده ی حزبی به نام سیمیون داويدوف برای کمک به راه اندازی کالخور به آبادی گریمیاچی لُگ ( دره ی غرّان) می آید. زمانه ی سختی است و سر درآوردن از هم ی ماجراهایی که اتفاق می افتد کار ساده ای نیست. قهرمانان داستان در قبال ایده کشاورزی اشتراکی دیدگاههای مختلفی دارند.

 

 

سایر آثار شولوخوف

شولوخوف در روزهای جنگ جهانی دوم در جبهه، خبرنگار روزنامه ی پراودا بود و گزارش های بسیاری درباره ی دلاوری و قهرمانی های ملت نوشت.
موضوع آخرین اثر حجیم شولوخوف، رمان ناتمام «آنها برای میهن شان جنگیدند»، نیز سیمای سربازان ساده ای است که دلاورانه با دشمن می جنگیدند. موضوعات غم انگیزی در رمان مطرح شده بود: دوره ی عقب نشینی قوای روسیه، تلخی شکست ها، ایمان به پیروزی و پایمردی افرادی مانند استرلتسوف، لاپاخين، زویاگینتسف که بار همه ی سختی های زندگی در جبهه را به دوش کشیدند و واقعیات تلخ و عریان جنگ را تجربه کردند، ولی در نبردهای بی امان انسانیت خود را از دست ندادند و همواره برای مهم ترین هدف، یعنی زندگی پیش می رفتند. احتمالا هیچگاه نخواهیم دانست چه چیز مانع شولوخوف برای اتمام این رمان حجیم شد: کمبود وقت، بیماری، تناقض های پیچیده ی درونی که در آثار او نیز عیان می شد، یا عامل دیگری که در حکومت استبدادی هم او و هم نویسندگان دیگر را آزار می داد، یعنی خودسانسوری؟

شولوخوف در سال ۱۹۵۷ «سرنوشت یک انسان» را نوشت. سرنوشت آندری ساکالوف، قهرمان اصلی اثر، را می توان به ماجرای زندگی همه ی کسانی تعمیم داد که فقط برای یک چیز پا به این جهان می گذارند: برای خود زندگی و عشق ورزیدن به انسان های دیگر، ولی از سوی دیگر می توان اثر را ماجرای کاملا فردی زندگی یک انسان مشخص در دوره ی زمانی مشخص و در سرزمینی مشخص دانست.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید