نگاهی به رمان سلوک نوشته محمود دولت آبادی

0
84
سلوک محمود دولت آبادی

سلوک (۱۳۸۲) رمانی است روانشناختی از محمود دولت آبادی (۱۳۱۹) در ۲۱۲ صفحه. حوادث داستان در تهران و در سالهای ۱۳۶۷-۱۳۷۹ در جریان است. شخصیت های مهم داستان عبارتند از قيس(شاعر)، مهتاب(دختر جوان) و سنمار (پدر مهتاب)

خلاصه‌ای از کتاب سلوک

قیس که شاعری معروف و سرشناس است، در میانسالی به مهتاب، دختر نوجوانی که مجذوب و شیفته به دیدار او آمده، دل می بندد. مهتاب در خانواده ای پرجمعیت و نسبتاً فقیر در یکی از محله های جنوبی شهر با پدر و مادر و دو خواهر و یک برادر خود زندگی می کند. سنمار پدر مهتاب در سال های اواسط دهه بیست، با اعتقاد به آرمان هایی عدالتخواهانه، فعالیت سیاسی داشته و در همان سال ها چند سالی را در زندان گذرانده است. قیس که خود روزگاری در آرمانهای سنمار شریک بوده، نسبت به او احساس محبت و احترام دارد.

شرح و تفسیر کتاب سلوک

محمود دولت آبادی در «سلوک» کوشیده است تا رمان «بوف کور» را در قالب داستانی واقع گرا بازسازی کند. داستانی که برخلاف رمان صادق هدایت، شخصیت هایی ملموس و محسوس دارد و حوادث آن در زمان ها و مکان هایی واقعی و مشخص می گذرد. با این درونمایه که: زن موجودی است دوگانه؛ ترکیبی از قداست آسمانی و ابتذال زمینی و به همین دلیل سزاوار عشق و نفرت مرد است.
دو شخصیت مهم «سلوک» قیس و مهتاب دختر محبوب او عيناً بر اساس الگوهای شخصیت های «بوف کور» ساخته و پرداخته شده اند، با به کار بردن این الگوهاست که قیس شخصیت اصلی رمان که نزدیک به یازده سال در محبت و عشق و یگانگی مهتاب، وجه آسمانی و بهشتی (اثیری) زن را شناخته و تجربه کرده است، روزی که با بی وفایی او روبرو می شود، ناگهان او را پتیاره (لکاته)ای منفور و غرق در ابتذال می بیند و در حالیکه از عشق و از خاطره های گذشته، رهایی ندارد، چنان در حس نفرت و کینه نسبت به معشوق غرق می شود که تنها با تصور بارها و بارها زجرکش کردن او، می تواند آرامش بیابد.

اما برخلاف رمان «بوف کور» در این رمان سرانجام عطوفت و عشق بر کینه و نفرت غلبه می کند. در پایان رمان قیس را – اگرچه همچنان سرگردان – می بینیم که «غلاف عتیقه یک تیغ» را در دست دارد. پیش از این هنگامی که حادثه مرگ سنمار پدر مهتاب در ذهن قیس بازسازی می شد، «تیغ تیز و خوشدست» این غلاف را روی سپیدی ملافه ای که جنازه سنمار در آن پیچیده شده بود، دیده ایم که همراه با جنازه از اتاق بیرون برده می شود. با این اشاره است که در می یابیم قیس بی مهری محبوب را به محبت و احترامی که نسبت به پدر ساده دل و سرسخت او داشته، بخشیده است؛ مگر نه اینکه قیس خود نیز روزگاری دلبسته آرمان های در هم شکسته پیرمرد بوده است.
رمان با زاویه دید بیرونی به شیوۀ دانای کل محدود به ذهن شخصیت اصلی و جای جای با تک گویی، تک گویی نمایشی و گاه حدیث نفس روایت می شود.

منبع: رمانهای معاصر فارسی/ میمنت میرصادقی/ نشر نیلوفر

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید