معرفی و نقد کتاب اسطوره سیزیف (افسانه سیزیف)

0
2115
اسطوره سیزیف

اسطوره سیزیف (یا به ترجمه ای دیگر افسانه سیزیف) رساله ای است که کامو آن را شهادتی شخصی می داند، آن حال و هوایی را که جوهر آثار داستانی نخستین او بود به نحوی منطقی و استدلالی عرضه می کند.

«پوچی» _ واژه ای که خوانندگان و منتقدان آثار کامو را، تا حدودی بر خلاف میل باطنی خود کامو، هیپنوتیزم کرد _ ظاهرا از تابستان ۱۹۳۸ ، زمانی که کامو مشغول نوشتن نمایشنامه کالیگولا و رمان بیگانه بود، او را مجذوب کرد. کامو نخستین کسی نبود که این واژه را به کار گرفت. این واژه در فضا موج می زد و بخشی از حال و هوای بیقراری و اضطراب دوران بود. از این واژه در متون گوناگون برای اشاره به جنبه های درک نشدنی، پیش بینی ناپذیر، بی هدف، نامتجانس، و «محال» زندگی استفاده می شد. کامو نیز همچون سارتر، البته نه به اندازه او، از طریق تماس یافتن با گرایشات فلسفی اگزیستانسیالیستی و پدیدار شناختی برای خود مفهومی از حال و هوای مسلط زمانه ساخته و پرداخته بود.

تحلیل ناتوانی عقل و خرد از احاطه بر واقعیت پیچیده هستی بشر، وجه مشترک فلسفه پاسکال، کیرکگور، نیچه، همچنین هوسرل، یاسپرس، و هایدگر، بود. اما کامو، بر خلاف سارتر، به هنگام نگارش اسطوره سیزیف در پی پرداختن «فلسفه پوچی» نبود، بلکه می خواست، با درکی که از پوچی داشت، راهی برای زیستنی مفید در این جهان پوچ بیابد؛ راهی برای دگرگون کردن پوچی به انگیزهای مثبت «برای خلق و زیستنی روشن بینانه».

آن روساخت بسیار انتزاعی که منتقدان بر افسانه سیزیف کامو تحمیل کرده اند چهره اصلی این رساله را مخدوش کرده است؛ تأكيد تغزلی بر واقعیت شعف انگیز زندگی که از مرزهای خرد در می گذرد. زندگی درک نشدنی است، در این تردیدی نیست؛ اما در چشم کاموی جوان در هستی آن نیز نمی توان تردید کرد.

 اسطوره سیزیف روشن گردانیدن مسئله «پوچی» است که البته تنها در چارچوب ذهنی دلالت و تجربه ای خاص که متعلق به خود کامو است، ارزش و اعتبار دارد. خطاب افسانه سیزیف به کسانی است که نظام اعتقادی مذهبی یا متافیزیکی یا فلسفی خاصی ندارند که اعمالشان را بدان ربط دهند، و در نتیجه اعمالشان عاری از ربط است. کامو می گوید لاقیدی معنوی و بی مسئولیتی اخلاقی خسرانی است در ازای به دست آوردن آزادی که به صورت ردیفی پایان ناپذیر از تصمیمهای به یکسان بی ربط جلوہ گر می شود؛ پس آنگاه زیستن به صورت مکانیسم بی معنایی در می آید که حس فلج کننده نیستی بر آن غالب است. کامو، بی آنکه پا را از دایره نیهیلیسمش _ یکی از عناصر اصلی مسئله ای که او خود را محصور آن کرده بود _ فراتر نهد، در افسانه سیزیف پیشنهاد کرد «راهی جسته شود برای فراتر رفتن از آن».

موضوع اصلی اسطوره سیزیف این است که آیا زندگی معنایی دارد یا نه، سوالی مشروع و ضروری است؛ بنابراین، رو در رو شدن مستقیم با مسئله خودکشی نیز مشروع و موجه است.»

کامو از این مسئله کلاسیک یکراست به سراغ وضع کلاسیک دیگری می رود: در دنیای اجتماعی بظاهر پایدار، سؤال از معنای زندگی سر بر می آورد و همراه با آن اضطراب متافیزیکی، با توجه به کل هستی، پدیدار می شود. کامو به صورتی خلاصه و فشرده «دیوارهایی» را که جوابهای منطقی بدانها برمی خورند برمی شمارد و سپس به فیلسوفان اگزیستانسیالیست می پردازد و آنها را نیز به همان دلیل رد می کند. کامو فیلسوفان اگزیستانسیالیست را متهم می کند که چون به نسبی بودن اساسی تمام نظامهای توضیح منطقی در جهان غیر منطقی می رسند، «طفره می روند»؛ اینان، خودسرانه و با بی منطقی، غیر منطقی را اصلی می کنند برای توضیح و توجيه.

اسطوره سیزیف

هدف کامو چیزی دیگر بود؛ هدف او با هدف سارتر هم تفاوت داشت. سارتر، از همان دیدگاه آزادی اخلاقی بشر و در نتیجه مسئولیتش در جهانی بی هدف، آن اخلاقیات دهشت آور خلق دائمی و توأم با عذاب خویشتن را نتیجه می گرفت؛ اماكامو می گفت که محدودیتهای اساسی زندگی بشر را نمی توان تغيير داد و تناقضات آن را هم نمی توان حل کرد. اگر یک بار مکانیسم سیر عادی زندگی متوقف شود، اگر گلوله در ساحل صفیر کشد و آگاهی و بیداری فرا رسد، ما باز هم همان موجود بشری را در همان نقش همیشگی خواهیم یافت: قاضی، متهم کننده، شاهد، وکیل مدافع، متهم، و «بیگانه»ای که وجودش برای همیشه درک نشدنی می ماند.

در بخش اول اسطوره سیزیف معماهای قرون و اعصار به طور فشرده ارائه می شود: عشق به زندگی و مرگ ناگزیر؛ نیاز به ضبط و ربط، و درک ناپذیری اساسی؛ خیز برداشتن به سوی شادی، و بداهت درد و رنج. کامو پذیرش روشن بینانه وضعیت را پیشنهاد می کند: عشق به زندگی و زیستن با علم به اینکه زندگی درک نشدنی است؛ تکثیر همه بختهای شادی، با علم به ناممکن بودن آن؛ و پویش امکانهای پایان ناپذیر زندگی، در محدوده تنگ یک زندگی. او احساس می کرد صرف اینکه بگوییم واقعیت سرشار و تام تجربه از حد و حدود عقل و خرد فراتر می رود گزاره ای ناکافی و نارساست؛ او هستی متافیزیکی انسان را، با تکیه بر امتناع عقل و خرد آدمی از پذیرش تعاریف مبتنی بر غیر منطقی، مشخص و تعریف می کند.

هدف اسطوره سیزیف این است که در این وضعیت سرگشتگی آور و گریز ناپذیر ، منبع ارزش یگانه و ویژه بشر، یعنی خلاقیتش، را بجوید. این کتاب در مقابل تجاوزکاران ویرانگر _ کالیگولا، یان، و مارتا _ سلسله ای از قهرمانان واقعاً «پوچ» را قرار می دهد: بازیگر، دون ژوان، فاتح، هنرمند خلاق، و سرانجام، جامع همه آنها، سیزیف. سیزیف کامو مردی است تن داده به محدودیتهایش که نقشی را که در زندگی به او واگذار شده است تا به آخر بازی می کند _ نقشی که هر یک از اجزای متناقض آن جزئی از یک کل یکپارچه هستند و باید روشن بینانه با آنها مواجه شد.

در اسطوره سیزیف چرخه پوچی را می توان به صورت یک کل دید. مورسو، کالیگولا، یان، مارتا، و سیزیف، همه، صورت عینی و تجسم بسیار شخصی حال و هواهای درونی خاصی هستند. این چهار اثر از طریق تصاویری که در همگی تکرار می شوند و به آسانی بازشناخته می شوند به همدیگر ربط می یابند _ تصاویری که، در عين ملموس بودن، نمادین هستند: نور (نوری که الجزيره ی مورسو در آن غوطه می خورد)، اما در عین حال نوری درونی، اعم از نور بیرحمانه شواهد و مدارک، یا نور سوزان خشونت، یا نور آرام زیبایی، و یا نور ملایم پذیرش و تن دادن؛ دریا، سنگ، و صحرا؛ و چهره های انسانی که پدیدار می شوند، باهم یکی می شوند، و استقلالی می یابند که دیگران می توانند تشخیصش دهند _ قاضی، هیئت منصفه، با شاهدان وحشتزده. اینکه «خالق» یکی از چهار «مرد پوچ» است تصادفی نیست. آشکار است که برای کامو در دهه ۱۹۳۰ خلاقیت هنری راه حلی برای وضعیتی که به تشخیص او علاج ناپذیر بود، نبود؛ او خلاقیت هنری را صرفا راهی برای مواجهه با خویشتن، راهی برای ادامه حیات در هماهنگی با خویشتن، می دید. کشش درونی زیبایی شناختی در او چنان قوی بود که توانسته بود او را از جزم مارکسیستی «رئالیسم سوسیالیستی» برهاند، هرچند در بیگانه و کالیگولا مخالفت کاموی جوان با جامعه مستقر و نهادها و نمایندگان آن _ که در نوشته های روزنامه ای نخستین او کاملا بارز بود _ به صورت حمله های تند هجوآمیز رخ می نماید: در بیگانه، حمله به دادگاه عدل و عملکردهای دلقک وار آن، در کالیگولا، حمله به پاتریسینها. در مقایسه، اعمال جنایتکارانه امثال کالیگولا و مارتا بیانی چنان تند و حاد از طغيان عليه محدودیتهای واقعیت هستند که حس عذاب و اعتراض عمیقتری را به خواننده منتقل می کنند _ عذاب و اعتراضی که تنها عمل خلاق می تواند سدشان کند.

اسطوره سیزیفدر فاصله سالهایی که کامو نخستین مجموعه از آثارش را در ذهن پروراند و نوشت تا زمانی که این مجموعه به چاپ رسید، وقایع مهمی جو فکری را در فرانسه تغییر داده بودند. دهه ۱۹۳۰ سالهای مسائل اجتماعی، بحثهای سیاسی، و نبردهای ایدئولوژیکی بود. کامو در همه این موارد موضع گیری کرده بود؛ با این حال آثار خلاقه او به صورت مجموعه ای ورای این موضع گیریها سربرآورد. قهرمانان او، که واقفند هستی شان امکانی و دستخوش تصادف و بخت است، همگی هستی «محالی» برای خود ابداع می کنند. که متکی بر گسترش تنها یک بخش از خویشتن است. این قهرمانان در زمانی که خلق شدند خارج از حوزه جریان اصلی اشتغالات ذهنی ادبی بودند؛ اما در دهه ۱۹۶۰ این قهرمانان به مخاطبینی عرضه شدند که خود مضطرب و پریشان در جهانی ناامن و کالیگولایی زندگی می کردند. آنچه خوانندگان را مجذوب کرد نگرش به «پوچی» وضع بشری بود که در آثار داستانی کامو جزئی ذاتی از ساختار، شخصیتها، و آکسیون است.

بهترین ترجمه کتاب اسطوره سیزیف

اولین تریجمه کتاب اسطوره سیزیف در دهه ۴۰ توسط  انتشارات فرخی و با ترجمه مشترک علی صدوقی، محمد علی سپانلو و اکبر افسری به چاپ رسید. این کتاب نیز همانند سایر آثار این ناشر پر از غلط های تایپی و نگارشی است. ضمن اینکه ترجمه یک کتاب ۲۰۰ صفحه ای توسط سه مترجم عجیب به نظر می رسد. در حال حاضر این ترجمه را که با نام افسانه سیزیف است، انتشارات دنیای کتاب به چاپ می رساند.

ترجمه بعدی در سال ۱۳۸۴ توسط محمود سلطانیه و انتشارات جامی به چاپ رسید. این ترجمه از متن فرانسه است و با عنوان «افسانه سیزیف» چاپ شده است.

آخرین ترجمه را مهستی بحرینی با عنوان «اسطوره سیزیف» در سال ۱۳۹۳ با همکاری نشر نیلوفر وارد بازار کرده. این ترجمه بدون شک با توجه به سابقه درخشان مهستی بحرینی در ترجمه متون فرانسه و تسلط وی به ترجمه آثار فرانسوی زبان، بهترین ترجمه اسطوره سیزیف است.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید