مروری بر کتاب جامعه باز و دشمنان آن

0
512
جامعه باز و دشمنان آن | کارل پوپر

کارل ریموند پوپر نگارش کتاب جامعه باز و دشمنان آن را روزی آغاز کرد که خبر حمله هیتلر به اتریش را شنید. پیام اصلی کتاب دفاع از دموکراسی و مصاف با استبداد و خودکامگی است. پوپر دموکراسی را حکومت آرمانی نمی داند، اما معتقدست که «نظام مردم سالاری» بهترین شیوه عملی است که بشر تا به امروز برای اداره امور سیاسی و روابط اجتماعی خود ابداع کرده است.
در کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» و متمم آن که در ۱۹۵۷ به انگلیسی منتشر شد و به نام فقر تاریخیگری، -توسط احمد آرام به فارسی درآمده است ـ پوپر بـی امــان بـه هواداران مکتب فکری تاریخیگری می تازد. تاریخیگری یا به عبارت دقیق تر «تاریخ پردازی» اصطلاحی است که پوپر برای آیین فلاسفه جزمی به کار برده است. طبق این نظریه مسیر تاریخ امری مقدّرست؛ تحولات تاریخی واجد قوانین کلی است و این قوانین سیر تاریخ را اجتناب ناپذیر و قابل پیش‌بینی می‌سازد.

پوپر معتقد است که پیش بینی علمی مسیر آینده تاریخ منطقاً محال است و قسمت عمده کتابش بررسی آراء سه تن از پرنفوذترین نمایندگان این مکتب فکری است.

جلد اول نقد وسیع و مفصلی است از اندیشه های اخلاقی افلاطون چون عدالت، نیکی، زیبایی، عقل، حقیقت، سعادت و به ویژه نظریات سیاسی او که به طور کلی استعبادی و مبتنی بر اجتناب از هرگونه تغییر و تحول و هوادار «بازگشت به گذشته» است؛ و جلد دوم نقد مشابهی است از عقاید هگل و مارکس که آیزایا برلین، فیلسوف نامدار انگلیسی آن را دقیقترین و شدیدترین انتقاد از تعالیم فلسفی و تاریخی مارکسیسم به قلم نویسنده ای زنده خوانده است. به عقیده پوپر عقل و منطق و روش علمی و بهروزی همگانی اقتضای جامعه ای را دارد که آزاد باشد و مقاصد و آرمانهای معارض و ناسازگار اما سازنده در آن مجال بروز یابند، ولی منظور از آزادی آزادی مطلق نیست. پوپر می گوید:

«من کاملاً حاضرم که حکومت آزادی عمل مرا تا حدی بکاهد، مشروط بر آنکه برای باقیمانده آزادی خود بتوانم صیانت به دست آورم، زیرا من می دانم که تحمیل برخی محدودیتها بر آزادی من ضرورت دارد.»

مهم به نظر پوپر برخلاف نظر افلاطون و بسیاری از فلاسفه قدیم این نیست که «چه کس باید حکومت کند؟» بلکه آن است که «چگونه می توان سوء حکومت را به حداقل رسانید و از بدبختی ها کاست؟». به عقیده پوپر در تاریخ جهان کمتر حاکمی می‌توان یافت که از لحاظ قدرت اخلاقی و عقلی از حد یک انسان متوسط بالاتر بوده باشد و اغلب آنان پایین تر از یک انسان متوسط الحال بوده اند. بنابراین اساسی ترین شرط جامعه آزاد آن است که بتوان کسانی را که قدرت در دست دارند بدون قهر و خشونت و خونریزی، مثلاً از طریق انتخابات عمومی برکنار کرد.

جامعه باز و دشمنان آن نوشته پوپرپوپر دموکراسی را تنها انتخاب حکومت به وسیلهٔ اکثریت نمی‌داند و از قول افلاطون می‌پرسد: «اگر اراده مردم بر این تعلق گیرد که خود حکومت نکنند، و بر این تعلق گیرد که یک مستبد حکومت کند چه می‌شود؟ و می افزاید وقوع این قضیه غیر محتمل نیست، سهل است بارها به وقوع پیوسته است، و هـر بـار هواداران دموکراسی به تنگناهای فکری دچار آمده‌اند.» چون از سویی با حکومت استبدادی مخالفند و از سوی دیگر به اصل حاکمیت اکثریت معتقد و اکثریت اینک با تصمیم خود حکومت خودکامه را برگزیده است… راه حل به نظر پوپر در درجه اول تأسیس نهادهای سیاسی و اجتماعی کارسازست تا بر اعمال حاکمان نظارت و مردم را در برابر مستبدان صیانت کند. سپس می‌بایستی، برای تجدید نظر در تصمیم اکثریت، با توسل به شیوه های دموکراتیک، به مبارزه پرداخت و اگر این هم مؤثر نیفتد خشونت و شدت عمل در برابر رژیمی که خود را با زور حفظ کند، اخلاقاً موجه است زیرا هدف برکناری حکومت جبر و زور و برقراری حکومت آزادی و عقل و مدارا است.

منبع: مترجمان، خائنان/ حسن کامشاد/ نشر نی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید