شکست نوشته امیل زولا

0
392
شکست امیل زولا

موضوع کتاب شکست (نوزدهمین اثر از مجموعه‌ی روگن – ماکار) درباره‌ی جنگ ۱۸۷۰ فرانسه و پروس، شکست سدان، سقوط امپراتوری دوم و برقراری و شکست کمون پاریس است. این یگانه اثر زولا است که به تمامی در زمینه‌ای تاریخی رخ می‌دهد.

انتشار اثر با موفقیتی بزرگ همراه بود. در زمان انتشار رمان (یازده سال پس از جنگ و کمون پاریس) بسیاری از خوانندگان هنوز جزئیات ماجرا را به خاطر داشتند و بسیاری از ژنرال‌ها، سیاستمداران و سربازان و حادثه‌آفرینان آن هنوز زنده بودند. امیل زولا خود در اوایل تشکیل کمون در پاریس به‌سر می‌برد و مشاهدات او از کمون، مشاهدات مستقیم یک شاهد عینی است. نویسنده برای دقت در بازسازی جنگی تمام مسير ارتش را دنبال می‌کند و جزئیات واقعه را از زبان افراد گوناگون می‌شنود و گردآوری می‌کند، چند تن از شخصیت‌های داستان به کمک همین برخوردها جان گرفته‌اند.

چکیده‌ای از زمینه‌ی تاریخی شکست

شارل لوئی بناپارت، برادرزاده‌ی ناپلئون اول، پس از دو بار قیام بی‌نتیجه در سال‌های ۱۸۳۶ و ۱۸۴۰ علیه لوئی فیلیپ پادشاه فرانسه، عاقبت در سال ۱۸۴۸ از راه مجلسی وارد شده، به نمایندگی مجلس ملی انتخاب می‌شود و در ده دسامبر همان سال او را به ریاست جمهوری برمی‌گزینند. لوئی بناپارت با استفاده از نام ناپلئون در ده دسامبر (۱۸ برومر) با مراجعه به آرای عمومی، ریاست جمهوری را به امپراتوری بدل می‌کند و خود را ناپلئون سوم می‌نامد. دوره‌ی ۱۸ ساله‌ی امپراتوری او را امپراتوری دوم می‌خوانند. در این دوره از تاریخ فرانسه صنعت و تجارت رونق می‌گیرد و فرانسه یکی از قطب‌های اقتصادی اروپا می‌گردد.

ناپلئون سوم با تکیه بر این قدرت اقتصادی و برای فرونشاندن قیام‌های توده‌ای فرانسه عاقبت به فکر جنگ با دولت پروس می‌افتد، که در این زمان از قدرت نظامی پیشرفته‌ای برخوردار است. جنگ هفت هفته طول می‌کشد و ارتش فرانسه در اثر ضعف همه‌جانبه‌اش در سدان به شکست می‌رسد. در روز شکست سدان و تسليم امپراتور، تی‌یر حقوقدان و سیاستمدار به ریاست جمهوری انتخاب می‌شود و دولت بورژوایی «دفاع ملی» را پایه‌گذاری می‌کند. با تکیه بر فشار و اختناق می‌کوشد تا «گارد ملی» را از عناصر چپ پاکسازی کند. فشار داخلی به مصائب روزافزون جنگی دامن می‌زند، فقر و گرسنگی و کشتار که مردم را به ستوه آورده است، عاقبت به قیام توده‌های وسیع پاریس می‌انجامد.

در روز ۱۸ مارس، کمون پاریس (نخستین حکومت مردمی جهان) برقرار می‌شود. دولت «دفاع ملی» از پاریس خارج شده، دوش‌به‌دوش پروسي‌ها جنگ خود را از ورسای با کمون آغاز می‌کند. پروسی‌ها در این راه به کمک آنان می‌شتابند و اسرای جنگ سدان را گروه گروه آزاد می‌کنند تا از آن‌ها برای سرکوب کمون استفاده کنند. فشار دولت دفاع ملی و پروسی‌ها از سویی، و اختلاف داخلی از سویی دیگر کمون را به شکست می‌کشاند. (اختلافات عقیدتی فرقه‌های مختلف سیاسی در میان اعضای کمون ریشه دوانده بود، اعضای کمون ترکیبی نامتجانس از ژاکوبن‌ها، پرودونیست‌ها، بلانكیست‌ها و طرفداران باکونین و غیره بودند.) رهبران عمده کمون هنوز به اصول و عقاید علمی زمان خود آشنایی کامل نداشتند و غالبا از اوتوپیست‌ها (سوسیالیست‌های تخیلی) بودند. عاقبت در ۳۰ مه، پس از هفتاد‌و‌دو روز، کمون به دست قوای دولتی افتاد و ژنرال‌های شکت‌خورده‌ی جنگ به کشتار وحشیانه کارگران و مبارزان کمون پرداختند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید