دینو بوتزاتی در خانه ای قدیمی متعلق به قرن شانزدهم به دنیا آمد. پدرش استاد حقوق بین الملل در دانشگاه های «پاویا» و میلان بود. بوتزاتی همچون پدر در رشته ی حقوق تحصیل کرد و پس از پایان تحصیلات، به عنوان مسئوول صفحه گزارش های روزنامه ی «کورریئره دلاسرا» به کار مشغول شد. مرگ پدر در همین سال، تأثیری ناگوار در ذهن او باقی گذاشت. او فعالیت ادبی خود را در سال ۱۹۳۳ آغاز کرد و داستانهای «بارنابوی کوهستانها» و «راز اور جنگل کهن» را به چاپ رساند. اما حضور ادبی و مقام نویسندگی بوتزاتی در عرصه ی ادبیات ایتالیا و جهان، با دو کتاب «بیابان تاتارها» و «هفت فرستاده» تثبیت شد.
داستانهای بلند و کوتاه دینو بوتزاتی، سرشار از پرسه های گاه و بیگاه در خلوتگاه اندیشه ی انسانی و برگرفتن پرده هایی آویخته بر وقایعی است که آن سویش چیزی جز حقایق تلخ و دلهره آور نیست. بوتزاتی در آثارش بیرحمانه بر دلخوشی های ناچیز خط بطلان میکشد و خواننده را به چشماندازی تهی از امید، اما آکنده از اضطراب میکشاند. وقایع تراویده از ذهن این نویسنده، همان نکات مکرری است که همواره بر ذهن همگان مینشیند: زندگی و مرگ. اما همه از آن میگریزند. چرا که در پس آن، چیزی جز هراس و ناامنی نمییابند.
دینو بوتزاتی گرچه همچون یار دیرینش – چه زاره پاوزه – در مسافرخانه ای خودکشی نکرد، اما مرگ، هر آن در این مسافرخانه جهانی، تنگاتنگ او زیست. چرا که نگاه ژرف و نافذ او همواره به اضطرابهای ناخوشایند بشری گره خورده بود.
زمان در آثار بوتزاتی به سرعت در هم میشکند و بلندای عمر انسان در چشم برهمزدنی میگذرد. اندامها، راستای خود را از کف میدهند و انبوه سپید برف بر گیسوان سیاه مینشیند و سایهی مهیب مرگ، هر لحظه خودی مینمایاند.
گرچه برخی از منتقدین، آثار او را به لحاظ فضاهای ناممکن، سوررئالیستی میدانند، اما داستانهای او برتافته از ذهنی جستجوگر و ضمیری خودآگاه است که در چهارچوبی متافیزیک تبلور مییابد. چنین فضایی گرچه غیرقابل انطباق با فضای ملموس زمینی است، اما منطق آن، همان چیزی است که به گونهای دیگر، قابل تطبیق با وقایع زندگی انسانی است.
پرمایگی داستانهای بوتزانی، هرگز به او اجازه پرداختهای بیهوده و تطویل کلام در بیان چگونگی چهره و لباس و مکان و زمان را نمیدهد. او برعکس بسیاری از نویسندگان که در صفحاتی متوالی به شرح و بسط جزییات بیحاصل میپردازند، با اشاراتی کوتاه، زمان و مکان را تعیین میکند و بعد، خواننده را کلام به کلام به هزار تویی سرگیجه آور از لحظات پر رمز و راز زندگی میکشاند.
تا سال ۱۹۶۵، توجه کمتر منتقدی به دینو بوتزاتی جلب شد و در بهترین وجه، با نویسندگانی چون کافکا، گوگول و آلن پو مورد مقایسه قرار گرفت و او را نویسندهای با آثاری در مرز گزارش و افسانه قلمداد کردند. اما توجه خاص منتقدین فرانسوی به بوتزاتی، به عنوان یکی از باارزشترین نویسندگان متفکر ایتالیا، او را مورد توجه همگان قرار داد و آثارش، سوای انتشار، تبدیل به نمایشنامههای رادیویی، تلویزیونی و نمایشنامه برای تئاتر شد و برخی از آثارش همچون بیابان تاتارها – فیلمبرداری در ایران – و بارنابوی کوهستانها – محصول سال ۱۹۹۴ ایتالیا – در سراسر جهان به نمایش درآمد. بوتزاتی سوای نویسندگی، به نقاشی نیز میپرداخت و مضامین بسیاری از آثارش را خود نقاشی می کرد.
مروری بر مهم ترین آثار دینو بوتزاتی
۱٫ بیابان تاتارها: طرح داستان بیابان تاتارها – آنگونه که بوتزاتی در مصاحبهای میگوید – به هنگام کار طاقتفرسای چاپ شبانهی روزنامه متولد شد:
«جووانی دروگو» – افسر جوان – به قلعه ی باستیانی، در مرز سرزمینش و بیابان تاتارها فرستاده میشود و تمام عمر به انتظار حملهی تاتارها میماند. اما هرگز حملهای به وقوع نمیپیوندد.
۲٫ تصویر بزرگ: تصویر بزرگ رمانی تخیلی از دستگاهی است که توسط دانشمندی به نام اندریاده به نشانه و یادبود همسرش لائورا که در تصادف اتومبیل به همراه «دیگری» کشته شد، ساخته شده است. این دستگاه دارای احساسات انسانی و حتی دارای همان خشم و نفرت و دروغگوییهایی است که از خصایص بارز لائورا بود.