نگاهی به زندگی و آثار آلبرتو موراویا

0
1074
alberto moravia

آلبرتو موراويا با نام اصلی «آلبرتو پینکرله» در خانواده‌ای ثروتمند متولد شد. پدرش آرشیتکت و دارای کتابخانه ای غنی از آثار کلاسیک بود. در کودکی زبان های انگلیسی و فرانسوی آموخت. در نه سالگی به بیماری سل استخوان مبتلا شد و بیماری او -که پنج سال مداوم را در بستر گذراند- تا هفده سالگی به طول انجامید و طی این مدت نزد معلم خصوصی به تحصیل پرداخت. موراویا در خاطراتش می نویسد: «کم درس می خواندم و به زحمت توانستم تنها مدرکی را که دارم، یعنی دیپلم بگیرم. آن زمان عضو کتابخانه های بسیار بودم و هفته ای چهار پنج کتاب به زبان های ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی می خواندم… ترجيحاً تئاتر و رمان. به طور منظم، ابتدا کتاب های یک نویسنده را می خواندم و بعد می رفتم سر وقت نویسنده‌های دیگر  و کم کم شروع کردم به نوشتن، که بیشتر تقلید از نویسندگانی بود که تحسین‌شان می‌کردم. اما دو سال آخر بیماری، نتوانستم نه بخوانم و نه بنویسم و این مدت را که بیماری ام حاد شده بود در بیمارستان گذراندم.»

اولین اثر آلبرتو موراویا به نام «بی‌تفاوت‌ها» که بیانگر فساد اخلاقی بورژوازی و انحلال جامعه ایتالیا در آن زمان بود با بی تفاوتی ناشرین روبرو شد و او ناگزیر آن را با سرمایه‌ی پدر به سال ۱۹۲۸ منتشر کرد. کتاب از سویی مورد استقبال قرار گرفت و از سوی دیگر به دلیل مورد تجزیه و تحلیل قرار دادن جامعه بورژوازی و به عنوان نمادین آن، تحلیل دو روز زندگی خانواده‌ای رمی، مورد حمله برخی از نشریات وابسته به رژیم، از جمله برادر موسولینی قرار گرفت: «بدون اینکه گناهی داشته باشم، رابطه‌ام با فاشیسم بد شد و در سالهای آخر، از بد هم بدتر شد.» آغاز فعالیت‌های روزنامه‌نگاری او با نشریات «استامپا» و «گاتزتا دل پوپولو» تحت نظارت «مالاپارته» آغاز گردید.

پس از انتشار «بی تفاوت‌ها»، برای مدت شش سال اثری از آلبرتو موراویا منتشر نگردید. این مدت به سفر و مطالعه و تدارک رمان «جاه‌طلبی‌های اشتباه» گذشت. موراویا پس از انتشار این کتاب، نفوذ فرهنگی فاشیسم را مورد حمله قرار داد و به همین سبب بنا به دستور مقامات فاشیسم، روزنامه‌ها از نوشتن درباره این رمان منع شدند و این اثر با توطئه‌ی سکوت روبرو شد.

موراويا با آغاز جنگ دوم جهانی به همراه «السا مورانته» که در سال ۱۹۴۱ با او ازدواج کرد، به کاپری رفت و تا سال ۱۹۴۳ همان جا باقی ماند. اقامت در کاپری او را با زندگی دهقانان و کارگران، از نزدیک آشنا کرد و حاصل این اقامت چندساله او، بسیاری داستان‌های کوتاه و رمان «آگوستینو» است. السا مورانته نیز در همین زمان (۱۹۴۱) رمان «بازی پنهان» را به رشته تحریر در آورد. موراويا با سقوط فاشیسم -که مانعی برای فعالیت موراویا و دیگر نویسندگان متعهد و آزاده ایتالیا بود- بار دیگر روزنامه‌نگاری را از سر گرفت و با تلاشی بیش‌تر به نگارش داستان‌هایش پرداخت. موراویا پس از جنگ به پرولتاریا و خرده بورژوازی گرایش یافت و داستان‌های «زنی از چوچارا» و «داستانهای رمی» و «داستان های تازه‌ی رمی» را به سال های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۹ نوشت.

آلبرتو موراویا در بسیاری از آثارش به تجزیه و تحلیل روانشناسانه شخصیت‌های داستانش می‌پردازد و پرده از خصایل پنهان آنان بر می‌کشد و برای این منظور، به شیوه‌های مختلف داستان‌نویسی، از رئالیسم تا سوررئالیسم و داستانهای واپسینی که بیشتر به مقاله نزدیک‌ترند، روی می‌آورد.

کتاب های آلبرتو موراویا

آلبرتو موارویا نویسنده ایتالیاییبی تفاوت ها(۱۹۲۹)، جاه طلبی های اشتباه(۱۹۳۵)، زندگی زیبا(۱۹۳۵)، فریب(۱۹۳۷)، رویاهای آدم تنبل(۱۹۴۰)، بالماسکه(۱۹۴۱)، عاشق ناکام(۱۹۴۳)، آگوستینو(۱۹۴۴)، اپیدمی [داستانهای سوررآلیستی و طنزآمیز](۱۹۴۴)، دو ندیمه(۱۹۴۵)، شب دون جووانی(۱۹۴۵)، زن رمی(۱۹۴۷)، نافرمانی(۱۹۴۸)، عشق زناشویی و داستانهای دیگر(۱۹۴۹)، دنباله رو(۱۹۵۱)، داستان‌ها(۱۹۵۲)، داستان‌های رومی(۱۹۵۴)، گردش در دهکده(۱۹۵۴)، تحقیر(۱۹۵۴)، زنی از چوچارا(۱۹۵۴)، داستانهای تازه‌ی رمی(۱۹۵۹)، دلمردگی(۱۹۶۰)، آدم بی اراده(۱۹۶۳)، ندیمه‌ی خسته(۱۹۶۵)، توجه(۱۹۶۵)، یک چیز، یک چیز است(۱۹۶۷)، بهشت(۱۹۷۰)، من و او(۱۹۷۱)، زندگی باطنی(۱۹۷۹) و ۱۹۳۴ (۱۹۸۲)

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید