حماسه گیلگمش

0
622
حماسه-گیلگمش

«حماسۀ گیلگمش» (سروده حدود ۲۰۰۰ ق. م.). غالبا آن را بزرگترین نوشتۀ آشوری-بابلی کهن می‌دانند. روایت کهن این منظومه در میانۀ سدۀ هفتم ق. م شامل ۳۴۵۰ بیت بود که در دوازده لوحۀ بزرگ در کتابخانۀ آشور بانی پال در نینوا قرار داشت. امروز تنها نزدیک به ۱۵۰۰ بیت از آن به‌طور کامل یا ناقص، بر حدود ۳۰،۰۰۰ لوحه مختلف سالم یا شکسته، بازمانده که پاره‌ای به سومری، برخی به بابلی قدیم و حتی شماری به اکدی است.

امروزه عموما پذیرفته‌اند که حماسۀ گیلگمش مجموعه‌ای است از مطالبی که به منظور تأليف اثری باشکوه و کم‌وبیش موزون، از منابع متعدد غیرمرتبط با یکدیگر گردآوری شده است. بعضی برآنند که روایاتی کهن‌تر هم وجود داشته که چند صد سال پیش از این منظومه نگارش یافته بوده است. با این که بیشتر منابع آن اساطیری است، سعی بر آن بوده تا قهرمان حماسه را با شهریاری از نخستین خاندان سلطنتی شهر اوروک (سدۀ ۱۸ ق. م.) انطباق دهند، شهریاری که ده‌ها اسطوره و افسانه با تاریخ‌ها و ریشه‌های گوناگون (به‌ویژه سامی و سومری) پیرامون شخصیت وی گرد آمده است.

حماسه-گیلگمشاین پهلوان‌نامه شرح پیروزی‌های برجستۀ گیلگمش است. گیلگمش قهرمانی است نیمه‌خدا، فرزند الهه‌ای به نام نینسون و موجودی فناپذیر که کاهنی است از مردم شهر اوروک. ستمگریِ قهرمان جوان و متکبر، مردم اوروک را ناچار می‌سازد که برای رهایی، دست زاری به درگاه الهۀ آرورو دراز کنند. و او اِبانی (اِنکیدو ) را در مقام هماورد و رقیب گیلگمش به یاری آن‌ها می‌فرستد. اِبانی موجودی است توانمند اما جانورخوی، که کنایه از انسان ابتدایی است. این دو، در پی پیکاری سخت که به پیروزی گیلگمش می‌انجامد، به یارانی وفادار تبدیل می‌شوند (لوحه‌های ۱ و ۲).

رخداد بعدی (لوحه‌های ۳ تا ۵) مربوط است به سفر این دو یار برای رویارویی با خوم بَبَه (هوم بَبَه، هووَوَه)، نگهبان جنگل سدری که در آن ارنينا (تجسم الهۀ ایشتار) زندگی می‌کند؛ خوم بَبَه شکست می‌خورد و کشته می‌شود. لوحه ۶ حاکی از دلدادگی ایشتار به گیلگمش است. چون پهلوان وی را از خود می‌راند، در خشم می‌شود، و پدرش آنو را بر آن می‌دارد تا نرگاوی را برای از میان بردن گیلگمش بفرستد؛ اما گیلگمش و اِبانی نرگاو را از پای درمی‌آورند. این رخداد به عنوان اسطورۀ طبیعت تعبیر شده است. گیلگمش، نشان‌دهندۀ ایزد جوان آفتاب فصل بهاران، و ایشتار الهۀ عشق و باروری است.

در لوحه‌های ۷ تا ۸، اِبانی گرفتار بیماری‌ای سخت می‌شود و می‌میرد. گیلگمش برای گریز از سرنوشتی مشابه، راهی یافتن اوتنه پیشتیم، می‌شود، و او آدمیزادی است که راه گریز از مرگ را آموخته است. و در پی ماجراهای بسیار او را می‌یابد (لوحه‌های ۹ تا ۱۰). اوتنه پیشتیم قصۀ مشهور طوفان بابل را برای او می‌گوید (لوحۀ ۱۱)، که شباهت بسیار دارد به داستان طوفان نوح، آن‌چنان که در تورات (سفر پیدایش ۵ تا ۱۰) آمده است. اوتنه پیشتیم مایل است گیلگمش را یاری کند، و نشانی گیاه عجیبی را که خوردن آن جوانی می‌بخشد و در ته دریاست به او می‌دهد. هر چند گیلگمش گیاه را به دست می‌آورد، اما ماری، بی‌درنگ آن را می‌رباید و می‌بلعد. در آخرین لوحه، گیلگمش با سایۀ ایانی دیدار دارد، و ایانی او را از سرنوشت ملال‌انگیز مردگان آگاه می‌کند.

حماسه-گیلگمش

منظومۀ گیلگمش تنها حماسه‌ای سرگرم‌کننده دربارۀ پهلوانی باستانی نیست، بلکه ارزش تمثیلی بسیار دارد. در این منظومه جستجوی انسان برای یافتن معنای زندگی و بیهودگی تلاش برای گریز از مرگ بازگو می‌شود. نتیجۀ فلسفی آن این که چون مرگ را تدبیری نیست و زندگی پس از مرگ اندوهناک می‌نماید، انسان باید در جستجوی لذت برآید و از نصیب دنیایی خود نهایت استفاده را ببرد.

منبع: تاریخ ادبیات جهان(جلد اول) / باکنر ب.تراویک / عربعلی رضائی / نشر فرزان روز

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید