گزنفون (حدود ۴۳۴ تا ۳۵۵ ق. م.) اهل آتن، مورخ و نویسنده، سردار جنگی، و همنشین سقراط بود. گزنفون تحت فرماندهی کورش صغير، شاهزاده پارس، به همراه ۱۰,۰۰۰ تن از سربازان مزدور یونانی، در نبرد با اردشیر دوم هخامنشی (۴۰۱ تا ۳۹۹ ق. م.) شرکت جست. پس از آن در اسپارت سکونت گزید و در نبرد کورونیا (۳۹۴ ق. م.) بر ضد آتن به جنگ پرداخت. به همین سبب از آتن تبعید شد و تا ۳۷۱ ق. م. در اولمپیا زندگی کرد، سپس به کورنت رفت و تا هنگام مرگ در آنجا به سر برد.
آثار گزنفون
«مکالمات»
آثار گزنفون درباره سقراط شامل چهار کتاب به شکل مکالمه است: دفاع از سقراط، ضیافت، خاطرات، و رسالۀ اقتصاد. نظریات گزنفون دربارۀ سقراط سطحی است. او سقراط را ستایش میکند، اما قدرت درک ظرایف فلسفه او را ندارد. گزنفون شيفتۀ فلسفۀ عملی است و به اندیشههای نظری علاقهای ندارد.
آثار تاریخی
«هلنیکا»
ادامۀ تاریخ توسیدیدس است و تاریخ وقایع یونان را از ۴۱۱ تا ۳۶۲ ق. م بیان میکند. هلنیکا بهعنوان کتاب مرجع اثری ارزنده است، اما مشکل بتوان آن را همسنگ تاریخ اصیل توسیدیدس دانست. گزنفون رویدادهای عمدۀ تاریخ آتن را با سکوت برگزار میکند و با تعصب به ستایش اسپارت میپردازد.
«آناباز» (بازگشت دههزار نفری)
داستان «مشهورترین عقبنشینی تاریخ نظامی» است. در این کتاب گزنفون اردوکشی بدفرجام دههزار سرباز مزدور یونانی را حکایت میکند که در ۴۰۱ ق.م به حرکت درمیآید تا کورش صغير، شاهزادۀ هخامنشی را یاری دهد تا سلطنت را از چنگ برادرش اردشیر دوم بهدرآورد. آناباز داستان این قشونکشی را از سارد و از راه آسیای صغیر و صحرای عربستان به کوناکسا بیان میکند . در این محل کورش صغير کشته میشود. سپاه دههزار نفری شکست میخورد و دچار هرجومرج و پراکندگی میگردد. یونانیان ناگزیر گزنفون را به فرماندهی برمیگزینند و از راه کردستان و ارمنستان به سمت شمال عقبنشینی میکنند تا به کنارۀ دریای سیاه میرسند. از آنجا به کالسدون و بیزانس میروند و به خدمت سئوتس، شاه تراکیه، درمیآیند. سرانجام، حدود ششهزار تن باقیمانده در سال ۳۹۹ ق.م در آسیا به خدمت اسپارت درمیآیند. گزنفون هم به آتن بازمیگردد.
«تربیت کورش» (کوروپدیا)
این اثر شامل هشت کتاب میشود. با این که طولانی و خستهکننده است، از لحاظ تاریخی به سه دلیل اهمیت دارد:
- یکی از کهنترین رسالات در باب اصول نظری آموزش و پرورش است که در آن نظریات گزنفون پیرامون تعلیمات سیاسی و نظامی لازم برای یک شاهزادۀ جوان بیان میشود. گزنفون حکایت میکند که چگونه کورش کبیر، شاه ایران (حکومت ۵۵۰ تا ۵۲۹ ق. م.) راهورسم شکار، سربازی، کشورداری، فرماندهی، فتوت و پادشاهی را فرا میگیرد. بخشی از این رساله تاریخ را روایت میکند و بخشی افسانه را؛ اما فصول مهم کتاب به بیان نظریات خود گزنفون اختصاص دارد. او در تربیت حکمرانان كمال مطلوب را ترکیبی از شیوۀ تربیتی و اخلاقی پارس و اسپارت میداند.
- این رساله یکی از کهنترین منابع در باب جامعة آرمانی است. کورش کشوری خیالی تأسیس میکند که فقط یک شهر دارد. گزنفون اشاره میکند که مردم این آرمانشهر از خدمات رفاهی برای ازدواج و بهداشت عمومی برخوردارند.
- بخشهایی از کتاب شکل نوعی رمان تاریخی را دارد. زندگی کورش افسانهوار حکایت میشود و سرگذشت آبراداتاس و همسرش پانتهآ هم تقریبا به داستان پرماجرای تاریخی است.
فلسفۀ تاریخ از منظر گزنفون
فلسفۀ تاریخ از نظر گزنفون به سهولت قابل تعریف نیست. هر چند به رسم معمول او را جانشین توسیدیدس میدانند، نیات او با آن مورخ تفاوت بسیار دارد. گزنوفون بهویژه به نقل ماجراها علاقهمند است تا اندازهای به سبب اینکه خود افتخار شرکت در آنها را داشته است. او عملا هیچ کوششی برای نقد با بازکاوی رویدادهای بشری از لحاظ روانشناسی به عمل نمیآورد.
سبک و شیوۀ پرداخت
کلام گزنفون صریح، ساده و لطیف است؛ در واقع سخن او كلام مردی است اهل ادب و عمل. سبک او در تاریخنویسی نه چون هرودوت رمانتیک و پرگو است، و نه چون توسیدیدس پر آبوتاب و مصنوع.
مختصری از نقدها
گزنوفون در مقام تاریخنویس نه همپایۀ هرودوت است و نه همسنگ توسیدیدس. او فاقد قدرت نقادی و نفوذ و تأثیر معنوی و اخلاقی است. مسائل معنوی چندان موشکاف نیست؛ و متهم به تعصب (در طرفداری از اسپارت)، خودبینی و گزافهگویی است. از طرف دیگر، در مشاهدۀ رویدادها دقیق است، و معمولا از آنچه شرافتمندانه، انسانی، و دلیرانه است، جانبداری میکند. از ویژگیهای نوشتههای او صراحت، تندی و رسایی کلام است. گزنفون کهنترین مقالهنویس یونان است. و سخن آخر این که او نقطه ضعف اساسی امپراتوری بزرگ پارس را به یونانیان شناساند.
منبع: تاریخ ادبیات جهان(جلد اول) / باکنر ب.تراویک / عربعلی رضائی / نشر فرزان روز