نگاهی به زندگی و آثار الکساندر سولژنیتسین

0
1549

الکساندر سولژنیتسین رمان‌نویس روسی (۱۹۱۸-۲۰۰۸) دوره کودکی و جوانی را در منطقه دُن گذراند و تحصیلات خود را در دانشگاه راستوف در رشته ریاضی و فیزیك به پایان رساند، سپس به وسیله مکاتبه در انستیتوی تاریخ و فلسفه و ادبیات مسکو به ادامه تحصیل پرداخت. در جنگ دوم جهانی در صنف توپخانه خدمت کرد و چندین بار به دریافت نشان نایل آمد و به درجه سرهنگی رسید.

در ۱۹۴۵ در جبهه پروس شرقی، به سبب آنکه در نامه‌ای از استالین با لحنی دور از ادب یاد کرده بود، توقیف گشت. پس از آنکه هشت سال را در اردوی کار گذراند، به قزاقستان تبعید شد و سه سال در آنجا به تدریس اشتغال یافت. در ۱۹۵۶ در شهر ریازان مستقر شد و در دبیرستان آن شهر فيزيك تدریس کرد، در ضمن به نوشتن پرداخت و چندی با مجله نووی میر (دنیای جدید) همکاری کرد و مقاله‌ها و داستان‌هایی در آن انتشار داد.الکساندر سولژنیتسین

آغاز دوران نویسندگی

اولین رمان سولژنیتسین که از تجربه‌های دوره زندانش مایه داشت با عنوان “یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ” ابتدا در مجله نووی میر، سپس در ۱۹۶۲ به صورت جداگانه انتشار یافت که وصفی بود از تلاش یکی از زندانیان برای زنده ماندن و دسترسی به يك لحظه آسایش. این اثر که نخستین توصیف مشروح و دقیقی بود از اردوگاه کار اجباری زندانیان در زمان حکومت استالین، سر و صدای فراوان برپا کرد و جز اندیشه سیاسی، به سبب شيوه ادبی و نگارش استثنائی سولژنیت‌سین را در ردیف بهترین نویسندگان روسیه پس از جنگ معرفی کرد. داستان یک روز از زندگی ایوان دنیسوويچ مانند بیشتر آثار سولژنیتسین از نوع ادبیات روسیه بود به نام اسکاز skaz که پس از ۱۹۲۰ بار دیگر در شوروی رایج گشته بود، به این معنی که نویسنده در داستان خود واقعیت‌ها را از منشور روح‌های ساده و محدود می گذراند و با اصطلاحات و زبان محاوره‌ای متناسب بیان می کند. چنانکه در این رمان زبان و اصطلاحات خاص اردوگاه زندانیان به کار برده شده است.

سولژنیتسین در مجله نووی میر داستان‌های دیگری نیز انتشار داد که همه وسعت و چگونگی هنر نویسندگی او را نمودار می ساخت و در آن‌ها اشخاص ساده و درستکاری وصف می شدند که گرفتار پیچ و خم‌ها و بی‌عدالتی‌های دستگاه حکومت بودند. این داستان‌ها غالبا از طرف منتقدان رسمی با اعتراض شدید روبرو می گشت و سولژنیتسین از این نظر مورد سرزنش قرار می گرفت که به واقعيت امور با بینشی منفی و انکارکننده نگریسته است. همین سرزنش شامل کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوويچ نیز گشت و بسیار زود لزوم توقیف آن به تصویب رسید. در واقع انتقادها و سرزنش‌ها به منع نشر همه آثار سولژنیتسین در اتحاد جماهیر شوروی انجامید.

دوران پختگی

در ۱۹۶۴ يك رشته شعر منثور و برجسته سولژنیتسین در خارج از شوروی انتشار یافت که مرثیه‌ای بود بر ارزش‌ها و معیارهای از دست رفته و تباه شده روسیه قبل از انقلاب در ژانویه ۱۹۶۶. سولژنیت‌سین در مجله نووی میر داستان تازه‌ای به نام زاخار_کاليتا انتشار داد که در آن بر چشم‌اندازهای زیبای سرزمین‌هائی که به صورتی بایر افتاده و به میدان‌های جنگ تبدیل شده، حسرت خورده بود.

الکساندر سولژنیتسین و هاینریش بل
الکساندر سولژنیتسین و هاینریش بل

در ۱۹۶۷ سولژنیت‌سین نامه سرگشاده‌ای به چهارمین کنگره دولتی نویسندگان شوروی فرستاد و درخواست کرد که به سانسورهای سخت پایان داده شود، در ضمن به توطئه‌هائی اشاره کرد که پیوسته بر ضد او جریان داشته و به توقیف آثارش منجر گشته است، همچنین اجازه نشر دو رمان خود را از مقامات سانسور تقاضا کرد. این دو رمان که از آثار مهم او به شمار می آید بخش سرطان و نخستین دایره نام دارد. هشت فصل از کتاب نخستین هنوز نزد ناشر بود و بایست در مجله نووی میر منتشر شود که در آخرین ساعت از طرف رئیس اتحادیه نویسندگان از نشر آن جلوگیری شد. سولژنیتسین به دبیرخانه اتحادیه اطلاع داد که به طور قطع رمان را در خارج از شوروی منتشر خواهد کرد و در ۱۹۶۸ به این فکر تحقق بخشید. داستان بخش سرطان بر مبنای تجربه شخصی نویسنده قرار دارد و حوادث آن چنانکه از عنوانش پیداست در مکانی محدود می گذرد که از نظر زمان نیز به دوره مشخص دو هفته‌ای محدود می گردد. داستان نمایشگاه قابل توجهی است از اشخاص گوناگون که هر يك بخشی از کتاب را تحت تسلط خود می گیرد، اما دو شخصیت درجه يك دارد که یکی کارمند اداری عصر استالین است و دیگری زندانی پیشین اردوگاه‌های کار. نقطه اصلی داستان خود بیماری سرطان است که به صورتی بسیار زنده و گویا وصف شده است و درد و رنجی که بر زندگی همه چنگ انداخته است، بر پزشکان و بیماران یکسان. بخش سرطان به طور کلی داستانی استعاری است از جامعه شوروی. این اثر از نظر وصف بسیار غنی است، اما از ساختمان كامل یك اثر خوب بی‌بهره است.

حوادث در رمان دوم، نخستین دایره نیز مانند بخش سرطان از نظر زمان محدود و به چهار روز آخر ماه دسامبر ۱۹۴۹ اختصاص یافته است و از نظر مکان به زندان خاص دانشمندان و روشنفکرانی تعلق می گیرد که با آسایشی نسبی به سر می برند، اما محکوم‌اند که تنها برای طرح‌هایی کار کنند که از طرف دستگاه حکومت به آنان عرضه می شود. در این اثر نیز اشخاص گوناگون معرفی می شوند. شخصیت دانشمندی ریاضیدان که بر ضد دستگاه حکومت عصیان کرده و عالم زبانشناسی که با وجود همه بي‌عدالتی‌ها زندگی را به اصل کمونیسم اختصاص داده است، از برجستگی خاص برخوردار است، این دو شخصیت مامورند که در زندان به تکامل دستگاهی بپردازند که مکالمه‌های تلفنی را بررسی کند و صداها را با صدای اصلی گوینده تطابق و صاحب صدا را تشخیص دهد، چنانکه جوانی که به وسیله تلفن دوست خود را از بازداشتی که در انتظارش بوده است، آگاه می سازد، به این وسیله شناخته می شود و به زندان می افتد. توصيف لحظه‌هایی که جوان سیاستمدار را در حال ورود به زندان نشان می دهد، بسیار جانگداز و تشویش‌آور است. این اثر همچنین شامل قسمت‌های بسیار تند و آمیخته به طنزی زننده است مانند قسمتی که تصویر استالین را به شکلی کنایه‌آمیز و خنده‌آور پیش چشم می گذارد.

آخرین نوشته ها

در ۱۹۶۸ نمایشنامه شعله در باد انتشار یافت و در ۱۹۶۹ حقوق مؤلف اولین بار در فرانسه به چاپ رسید. در نوامبر ۱۹۶۹ سولژنیتسین از اتحادیه نویسندگان شوروی اخراج شد و سال بعد، در ۱۹۷۰ به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد و نشر آثارش همچنان در اتحاد جماهیر شوروی ممنوع اعلام شد، اما خود او به سبب شهرت جهانی‌اش از آزادی نسبی برخوردار گشت. داستان اوت ۱۹۱۴ (۱۹۷۱) نخستین اثر از سلسله آثاری است درباره دوره قبل از انقلاب روسیه که از نظر سبك نویسندگی و ساختمان داستان، اثری غنی بشمار نمی آید. در ۱۹۷۴ سولژنیتسین داستان مجمع الجزایر گولاگ را در فرانسه انتشار داد که تحقیق و مطالعه‌ای است از زندان شوروی و روش زندگی در اردوگاه‌های کار اجباری از ۱۹۱۸ تا زمان حاضر. مجمع الجزایر استعاره‌ای است از جزایری که اردوگاه‌های پراکنده در آن قرار دارد. سولژنیتسین در ۱۹۷۴ به اجبار از روسیه اخراج شد و خانواده‌اش اجازه یافتند که به او ملحق شوند. چندی در سوئیس اقامت گزید و وضع و حالش جدال و مناقشه‌های بزرگ پدید آورد. 

منبع: فرهنگ ادبیات جهان / زهرا خانلری / انتشارات خوارزمی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید